مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

سلسله بجث های مخابرات ما- مخابرات, کارمندان، کارگران، قوانین خصوصی سازی!(1)

مخابرات ما – مجموعه قوانینی که باید از کارکنان در قبال خصوصی سازی حمایت می کرد و کارمندان را ترغیب به انتقال به کارگری می کرد 4 دسته بوده است:

  • مصوبات هیئت مدیره جدید
  • قانون کار
  • قانون اساسی و اصل 44
  • مصوبات هیئت دولت

با گذشت زمان برخی از این قوانین در محدوده دیگری ورود می کرده است.مثلا قانون کار به کارفرما اختیار می دهد هر وقت خودش بخواهد به کارگران رتبه بدهد.در حالیکه قانون اساسی , قبل از آن پرداختی های کارکنان را تضمین کرده بود.یکی از این پرداختی ها اضافه حقوق هر چهار سال یک بار, با افزایش گروه و رتبه بود.

یا بر اساس قانون کار هیچکس حق ندارد حق بیمه را به جایی غیر از تامین اجتماعی پرداخت کند! اما امروز بیمه 9 درصد به کجا می رود؟

اینها تماما بحث های ابتدائی بود که ما با مهدی پناه عضو انجمن صنفی کردستان انجام دادیم.

ابتدا ما می خواستیم بدانیم  مطالبات کارکنان به ترتیب چیست؟ چرا ایجاد شده؟ چگونه از دست رفته و چرا اجرا نشده؟!

سوالات ما هم  از یک موضوع ( بند 6 از مصوبه هیئت دولت در سال 85) شروع شد. اما وقتی با هم بحث کردیم دیدیم بحث مفصل تر از این حرفهاست.

یعنی اگر می خواهیم کاملا بحث را شفاف کنیم باید به دقت و در چند مطلب متوالی به آن بپردازیم.ایشان نیز اعلام آمادگی کرد. ما هم سرمان درد می کند برای این بحث ها.

بنابراین گفتگوی ما با جناب مهدی پناه از اعضای شورای عالی تشکل های کارگری, عضو انجمن صنفی کردستان  و عضو هیئت حل اختلاف و چند عنوان قانونی دیگر از همین جا شروع می شود.

نهایتش چیست؟

تا شفافیت کامل همه مطالبات کارکنان و باز شدن موانع قانونی بر سر راه پرداخت این مطالبات. البته بدون مشارکت شما هیچ کاری به انجام نمی رسد.شما هم مطالبتان را بنویسید و هم سوالاتتان را بپرسید.

فقط خواهش میکنم کسانی وارد بحث شوند که تحمل آن را دارند. ما گاهی ممکن است از موضع منافع مخابرات وارد بحث شویم. گاهی ممکن است از منظر کارکنان به بحث نگاه کنیم و ….

این شیوه بحث ممکن است برای برخی کم تحمل ها خوشایند نباشد.آنان دوست دارند ما پیوسته با هر چه آنان می گویند موافقت کنیم.!

لطفا با ما همراه باشید.

 

984770cookie-checkسلسله بجث های مخابرات ما- مخابرات, کارمندان، کارگران، قوانین خصوصی سازی!(1)
9 نظرات
  1. بهلول نادان نیمه مرحوم می گوید

    اعوذبالله من الشیطان الرجیم
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر ذره بین حقیقت یاب

    مردی عاقل و نکته بین و زیبا اندیش و شجاع
    عزیز دل ، برادر مسلمان و مومن ، پاک نهاد ، بزرگوار

    لطفت بیش از قابلیت من است ، من بهلول نادان هستم ، در حال نزع و این شوخی نیست و برای ترحم انگیزی هم نیست ، که فقط خدا بر من ترحم کند کافیست ،انشاالله
    از قران مجید گفتید که کلام خداست و من معتقد به آن،و قران روحی دارد که آن مفسران معصوم علیهماالسلام هستند ، و قران با آنان کامل و هدایتگر جان میشود
    از داستان قران یوسف فرمودید و تصویری تقدیم نمودید
    شما بزرگوارید و مومن آیینه مومن است ، شما حتما و من انشاالله
    پس سوء تفاهمی نیست بین دو برادر ، بلکه امر به معروف است و نهی از منکر
    و این از فروع دین و اصلاح کننده آیین و در این روزگار در حد واجب و کار مردان واهب و تاریکی را چون ستاره ثاقب است
    عزیز الان هم در زندانم ، زندان رندان!
    ته چاهم ، چاه و بر سرم نور ماه!

    هر چند کارم آگاهی و آه است ، خدا مرا تنها پناه است
    مطمئن باش که خدا عالم به غیب و شهادت است و خداترس در کار شهامت است و کار درست عمل نیک و عبادت است و نهایت عاشقانش شهادت است
    دشمنان خدا در کار شقاوتند و مشغول شناعت
    چون ناآگاهند و به ظاهر اکثرا ماهند اما از خود خود بکاهند و مردمان را سغرند و نهایتا در سقر همیشه مستقر
    گر چه سخن بهلول نادان با خود است و سپس با خودیها و پس از آن با بیخودیها
    اما آن که از خود است آگاه باید و آنکه بیخود است شاید خدا خواهد و به خود آید و دست از کاشتن خار در مزرعه خود بردارد و راه صواب رود و توشه ثواب به آخرت برد
    سلام بر سردبیر مهربان و عزیز جان
    سردبیر که فرمودی نیک مردی است در خراسان ، مایه جان و امید مردمان
    مرا ببخشاید که گاهی در کار مطایبه با اویم به اقتضای روزگار ، و بنا به سیاست از روی ناچار! ، که سخن بیش از این نمی توانم بگویم آشکار
    که در این گذرگاه همه روانند و گاهی فرشته و گاهی بچگان شیطانند
    سردبیر مهربان به قلبم شرنگی نریز ، که کاش قلب من میشد جای قلب نازنینت ریز ریز

    دوست ذره بین دارم ، بدان که نگاه به هر چیزی باید جامع باشد و کامل ،
    با ذره بینت بکوشی جامع توانی دید ، اما کامل را ، نه جزء جزء که کامل! باید دید!

    در تعریف دیگران مواظب باش راه خطا نپویی و نگیری ظالم ظاهر فریب را بجای عالم طاهر قریب!
    در قران کریم است که :

    فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹۴﴾بقره

    پس هر که بر شما تعدّی کرد، شما هم به مثل آن بر او تعدّی کنید، و از خدا پروا نمایید، و بدانید که خدا با پروا پیشگان است.

    و انشاالله خدای من وکیل من در مقابل ظالمین گذشته و حال و آینده شرکت مخابرات ایران است

    آيه 37 و 36 سوره زمر
    أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ
    آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟ و مردم تو را از غیر خدا می‌ترسانند و هر که را خدا گمراه کند پس هیچ راهنمایی برای او نخواهد بود. و هر که را خداوند هدایت کند، پس هیچ گمراه کننده‌ای برای او نیست، آیا خداوند، نفوذناپذیر و صاحب انتقام نیست.

    سردبیر از دست دوستی به فریاد! آمد و گفت ، برای هر چیزی شعری داری!
    بشنویم فریاد زیبای ایشان را !!!

    اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
    اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
    اگر ذهن آیینه خالی نبود
    اگر عادت عابران بی خیالی نبود
    اگر گوش سنگین این کوچه ها
    فقط یک نفس می توانست
    طنین عبوری نسیمانه را به خاط سپارد
    اگر آسمان می توانست ، یکریز
    شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد
    اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
    از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
    اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
    اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد
    و می شد به رسم امانت
    گلی را به دست زمین بسپریم
    و از آسمان پس بگیریم
    اگر خاک کافر نبود
    و روی حقیقت نمی ریخت
    اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
    اگر کوها کر نبودند
    اگر آبها تر نبودند
    اگر باد می ایستاد
    اگر حرفهای دلم بی اگر بود
    اگر فرصت چشم من بیشتر بود
    اگر می توانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم
    تو را می توانستم ای دور از دور یک بار دیگر ببینم

    شادروان قیصر امین پور

  2. ذره بین حقیقت یاب. می گوید

    این عکس هم تقدیم به جناب بهلول عزیز.

    1. بهلول نادان می گوید

      خداوند رحمت را بر خویش واجب فرموده است «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» انعام/12 و 52.
      از رحمت مایوس نمیشوند، مگر گمراهان «وَمَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» حجر/56.

      امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: إذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَک وَتَعالی رَحْمَتَهُ حَتّی یَطْمَعَ إبْلیسُ فی رَحْمَتِهِ. (بحار الأنوار:7/ 287، باب 14، حدیث 1؛ الأمالی، شیخ صدوق:205، حدیث 2)

      به هنگامی که خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت رحمتش را بگستراند، گستردگی رحمت به صورتی است که ابلیس در رحمت رحیمیّه حضرت او به طمع افتد.

      اما

      رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» اعراف/56.

  3. بهلول نادان می گوید

    عزیز دل ، ذره بین دار جان

    دقتت عالیست ، متعالی شود
    زمانیکه من ، بهلول نادان، در عدلیییه چایی می ریختم و قبل از آن در هیئت وزیییران بعنوان آبدارچی در خدمت آن وزیییران بود و قبلتر و بعدتر که در جاهای بسیار مهمی بودم که نمیتوانم بگویمت ، می شنیدم که چگونه شد و چگونه مخابرات ملک خصوصی عده ای خواص و از ما بهتران گشت!
    چون مستمع ، گوینده را به ذوق آورد و فعلا گوش شنوا و چشم بینا کم شده است!!
    و چشمها بسته و گوششها ناشنوا و دهانها باز و همه در حال فریادند!! ، سخن منطقی و بهلولانه و بی بدیل من شهید میشود
    وگرنه حق آشکار و قانون بر حق گواهی داده است
    نبشته ای نبشته ام در آبدارخانه هیات وزیران که برگی از آن به دست مذاکره کنندگان افتاد و اکنون با آن سخن کنند ، اما حیف که قدر بهلول نادان را ندانستند!! و با یک برگ برنده شدن بسیار سخت است!
    اگر کسی شک کرد به حرف بهلول نادان و غلو پنداشت آن ، بپرسد از دلاوران مازندران!! از ماجرای همایش در آن و صحبت دکتری عزیز و کاردان با بهلول نادان از شهر قریب فی سرداران ، تهران!

    چون سردبیر هم شد نامهربان و محبت بهلولی نادان را با بی اعتنایی همراه و من شدم یوسف و برادران سردبیر !!! در گروههای مخابرات ما ، انداختند مرا در چاه ، بنگرم بر روی ماه و بکشم هزاران آه
    ذره بین جان ، روزگاری است که اکثرا حیران و در وادی بیخبری سرگردان و بفکر نه آبند! که فقط نان!
    حقیقت مخلوط با باطل چنان که دستگاه دکانتور هم از جدا کردن آنها از هم ناتوان !!!
    بهلول نظر کرد که بعضی حقایق هم آشکار و در دست هم یار و اغیار است ، اما مشکل آنجاست که دیگر کسی به حقایق توجه ندارد!
    هر کس بر اسبی و الاغی سوار ، پیر و جوان یا سالم و بیمار ، و در تاریکی رهسپار
    فقط تاختن و تاختن ، تیغ بر روی هم آختن ، با زورمند ساختن ! و به خدا باختن!
    …. ذره بین عزیز ، زمانه ایست که باید نادان بود و جای در بیابان ، که شهرها حتی در روشنایی چراغهای پر نور نئون تاریکند و راهها پر از سنگ جفا و باریکند
    بهلول نادان میرسد در زندگی به پایان ، از دست میدهد جان و میرود به عالم نهان

    اگر دوستی بود گوید که خدا بیامرزدش

    1. ذره بین حقیقت یاب. می گوید

      با سلام خدمت جناب بهلول عزیز
      عزیز دل برادر
      هوشیار
      عمر عزیز است غنیمت شمار…
      من در حد و اندازه ی پند و موعظه و اندرز نیستم.قصد جسارت به قدوم زرافشان جنابعالی را هم ندارم.
      ولی بزرگترین مکتب و بهترین کتاب برای من در زندگی قرآن کریم بوده و هست و تا آخر عمر سعی در شاگردی این مکتب رو افتخار می دونم با توجه به اشاره شما به ماجرای حضرت یوسف علیه السلام و برادرانش شما را به نکاتی چند در این سوره و قصه ارجاع می دهم ولی ولله قصدم موعظه نیست و سوء تفاهم نشه:
      يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ.
      سوره ی یوسف آیه 87
      اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت‏ خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت‏ خدا نوميد نمى ‏شود.
      اولاً یوسف را بجوئید
      وظیفه ی همه ی ماست که در منتهای نا امیدی ظاهری به دنبال کمال باشیم که همانا یوسف درون ماست.حسن یوسف را به عالم کس ندید حسن آن دارد که یوسف آفرید…..به دنبال یوسف درونت باش تا به خالق یوسف برسی .
      در مرتبه ی دوم
      همه ی امید عمران نبی با از دست دادن یوسف و برادرش از بین رفت چون اونها در نظر نبی خدا در مرتبه ی بالاتری بودند ولی…. باز حب اون دو عمران نبی رو به تلاش وا داشت چرا که کمال مطلق یوسف بود
      پس کمال گرایی را در یافتن یوسف بدانیم در عمق اندوه و ناراحتی ….
      در وهله ی بعدی می فرمایند هیچ کس از رحمت خداوند نا امید نیست به جز قوم کافرون.
      یعنی اگر نه یوسف رو خواستی و نه به دنبال کمال یوسف بودی کافری (خطاب عمران اول به خودش بعد به پسرانش) – شما با این قلم شیوا و طنز تلخ مردی دلیر و مومنی پس نا امید نباش و به جلو بتاز.
      یوسف از دامن پاکش و رجحان مرتبه اش راهی زندان و قعر چاه قهر برادرانش شد پس جایگاه ممتاز گاهی کنج چاه و وسط زندان هم هست ناراحت نشو… سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور…
      من طنز تلخ شما رو خوندم و مشکل پیچیده شده در قالب کلماتتون رو کامل فهمیدم چون من رو مخاطب قرار دادی با اجازه ی سردبیر گلمون من هم درد دل کردم.
      فدای مهربونی هات هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند.
      نگران نباش دلت رو به دریا بزن و خودت رو بخدا بسپار که همه چیز حل میشه آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست(ارجاع می دهم شما رو به داستان حضرت موسی علیه السلام و مادرش که برای سپردن بچه اش به دل دریا چه حالی داشت….).
      نگران گوش شنوا و چشم بینا هم نشو اگه حرف حق می زنی با فانوس گرد ایران دنبالت خواهند گشت.
      نمونه ی بی بدیل ش همین سردبیر گل ما …
      همین که مجال حرف زدن به ما میده و نظرات ما رو انتشار میده این یعنی مارو درک میکنه متن هامون رو میخونه و انتشار میده.
      حتی مدیر عامل محترم و توانمند ما جناب آقای صدری هم مشتری این سایته و مطالبش رو میخونه پس اگه حرفی حق باشه یقین بدون به گوش مدیران بالا دستی هم میرسه.
      امیدوارم وقتی این جوابیه رو میخونی حالت خوب باشه و بدونی که ما همه از یک خانواده ایم…
      خانواده ی مخابرات ما
      در رسانه ای به گستردگی خود مخابرات ایران یعنی مخابرات ما.
      یا علی.ذره بین حقیقت یاب.

  4. ناشناس می گوید

    با عرض سلام و خسته نباشید
    لطفا بفرمایید تکلیف گروههای معوق از سال 88 تاکنون چه شد ؟؟؟
    بنده از آن تاریخ که گروه 16 بودم تامنون ارتقا پیدا نکردم .!!!
    از صبر و بردباری شما نهایت سپاس را دارم .

  5. حسین علمداری ایلخچی می گوید

    ضمن تجدید ابراز احترام قلبی به جناب سردبیر و جناب مهدی پناه، به نظرم این جمله صحیح نیست:

    «قانون کار به کارفرما اختیار می دهد هر وقت
    خودش بخواهد به کارگران رتبه بدهد»

    اعطای رتبه هر چهار سال یک بار الزامی است و قانون کار چنان اختیاری به کارفرما نداده است. به نظر می رسد، به جای «گروه» «رتبه» نوشته شده است.

  6. نامدار می گوید

    با سلام اگر اجراء می کردند کار به اینجا نمی رسید بنده بیمه خدمات کشوری در سال 85 گروه 13 به گروه 10 تعدیل یافته در ام دی اف کار می کنم حق مسئولیت گرفته شده و در مدت 10 سال هیچگونه ارتقای شغلی انجام نشده تعدادی از همکاران طی شکایت پول رفاعیات پرداخت گردید بنده مبلغ 148000000 ریال اداره کار شهرستان تائید نموده بود از پرداخت ان خودداری نموده خود برادر مهدی پناه در جریان کار شرکت مخابرات استان کردستان قرار دارند والسلام

  7. ذره بین حقیقت یاب. می گوید

    سر دبیر نازنین سلام
    می بینم که باز بحث های داغ به راه افتاده.خداقوت سالار…
    خواهش می کنم این بحث موضوع ( بند ۶ از مصوبه هیئت دولت در سال ۸۵)را بیشتر توضیح بدید.من در شبکه ی اینترنت جستجو کردم آخرش رسیدم به این تار نما:
    https://www.farsnews.com/news/8609140606%20%20%20%20/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-3-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%D9%8A%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%8A-%D8%B4%D8%B1%D9%83%D8%AA-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86
    با این موضوع که :
    6- تعداد تبديل كاركنان دولتي به غير دولتي با توجه به وجود 33 شركت مخابراتي ، تعداد 40 هزار نفر در اين شركتها مشغول به كار هستند كه با اجراي خصوصي سازي به بخش خصوصي واگذار مي شوند.
    منظور همینه ؟
    ودیگه این که :
    تبدیل وضعیت قراردادی ها در کجای این موضوع لحاظ میشه؟اصلاً میشه یا نمیشه؟
    با تشکر.
    باز هم دم شما گرم سردبیر مشهدی و مشتی ما.
    یا علی . ذره بین حقیقت یاب.

نظرات بسته شده است.