مدیران مناطق دقیقا چه اختیاراتی دارند! (30 استان، یک شرکت)

ای بدهی عزیز من! دور سرت بگردم!

فرمایش فرموده اید :

مدیران مناطق دقیقا چه اختیاراتی دارند! (۳۰ استان، یک شرکت)

سخنگو : عزیز دل ، سئوالات سخت نپرسید!!!
ما عده ای نادان قراردادی هستیم ، اگر نادان نبودیم که قراردادیمان نمیکردند
دانایان همه رسمیند و رسم روزگار این است

ولی دانای کل خودمان را بعنوان نماینده ، که همان ،بهلول نادان!، است را خدمتتان ارسال میکنیم ایشان فضاحت بیان !!! فراوان دارند و از زمان ماضی و خلیفه هارون الرشید (لعنت الله علیهم) تاکنون عمر کرده اند و تجربت فراوان اندوخته و پیرهنها پاره کرده و گریبانها چاک و مدتها در بیابان بوده ، و مدتی هم در بلخ آسیابان بود که ریش و محاسنش سپیده گشته

از تمامی وزیران جوان و پیر بیشتر دلسوز بود و اخیرا در سونوگرافی که پزشک همگیشان دستور به انجام آن داد ، توده ای ذغال در محل قلبش کشف گردید!!!
بهرحال هنوز متاسفانه زنده است!!!!

بهلولی نادان : آقای سخنگو ، میکرفون را بده من ، اینها چیه گفتی ، خجالت بکش!
اولا _که قراردادی ها نماینده ندارند ، اصلا حقی ندارند ، قانون مجسم در آیین نامه غور کرده و فرموده است ول کنید این داستان را !!!، دوما_ بفرض که جزو پرسنل و محق باشند ، نماینده نادان که دردی از آنها را دوا نمیکند و مورد پسند مدیران نیز نیست ، نماینده باید دانا باشد و هر چه مدیر گفت را تایید کند ، اصلا انتقاد نکند ، پیشنهاد که اصلا! نگو ، نگو ، اصلا تا اجازت نفرمودند سلام به مدیران هم خطر عظما دارد ، کلام که جای خود دارد
سوما_بهر حال اگر خدا در دلشان رحمی انداخت و اجازت فرمودند و میل ملوکانه شان بر این قرار گرفت که از ممالیک مملکت خود نماینده ای به حضور بپذیرند ، برادرم ،بهلول دانا، مناسب تر است
هم با مدیران سرو سری دارد!!! هم مدیران را به تمام دوست دارد!
مدتی در روزگار ماضی ایشان را گم کرده بودم و بعد پیدایش!!! ایشان سرگذشت میگفت ، بیاد دارم که گفت مدتی در مصر!!! مدیر بوده و در خدمت فراعنه !!!!
اکنون که فکر میکنم میبینم فراعنه قبل از تولد هر دو ما بوده ، پس این دانا گاهی هم دروغ می گوید ، چه بهتر ! دیگر مقبولتر و محبوبتر هم هست
اگرچه این دوستان قراردادی و آقای سخنگو و خود من سخت از دروغ بیزاریم
اما نادانیت حکم به مقبولیت و محبوبیت دروغ داده است ،نه من

چقدر وراجی کردم ، چه کنم این هم از نادانی است ، ببخشاییید مر مرا رفقا!

اما پاسخ سوال حضرت سردبیر که قلم همیشه به پر شالش آویزان است

بگذریم ، جواب سئوال
بستگی به درخواست کننده دارد
اگر از مدیران بالا و در رابطه با ایشان هر درخواست و دستوری به آنها مربوط و کمال جدیت و پیگیر و انجام میشود
از وظایف اداری و از جان ناقابل پرسنل تا شیر مرغ!
اما اگر از پایین باشد ، اصلا هیچ اختیار اجرایی ندارند!!!بودجه ندارند!!! امکان ندارند!!!! غیرممکن دارند!!!!
درست مثل معاوووون اول ، وزییییر جوان ، وزییییران پیر
درست مثل،یک بهلول نادان، بی اختیارند !

تمام شد، لطفا تصحیح و نمره را منظور فرمائید

چه کسی گفته است وقتیکه پول ها یک جا متمرکز شود بهتر از آنها می توان در اجرای امور استفاده کرد.
شاید بگوئید بهتر می توان سوء استفاده کرد و یا اینکه کارهای بزرگتری انجام داد ولی نمی توان گفت بهتر استفاده میشود!
قبلا پول های استان ها سریعا در محل مخارج هزینه میشد و مشکلات توسعه ای سریعا مرتفع میشد ولی حالا خیر. تمام توسعه ها متوقف است. مدیران تهران نشین فکر میکنند که دارند کار میکنند! نخیر صرفا دارند از قدرت پول در دست خودشان بهره برداری و موقعیت خودشان را تثبیت می نمایند.
پول زیاد در دست افراد کم تجربه و یا بی تجربه شرکت را به مرز نابودی برده است.
کار مخابرات ایران می بایست صرفا هماهنگی و هدایت می بود و نه اجرا.
به قول شاعر که میگوید. تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. مخابرات ایران نیز ترمز استان ها شده است.
والسلام

مخابرات تجمع استانها را سالها تجربه کرده بود

سپس بعنوان آزمایشگاه مجانی دوستان مدیرمان به ۳۰ شرکت استان تجزیه شد و تجربیاتی از

این آزمایش گرانقدر بدست آورد ، اما یا این تجربیات به مذاق مدیران عزیزتر از جان خوش

نیامد و یا مدیران جدیدتر هم دانشمندان کنجکاو برای آزمایشات جدید بودند ، پس دوباره

آزمایش تجمیع شرکتهای استان را انجام و تولد دوباره شرکت مخابرات ایران را جشن گرفتند .

پرسنل محترم و درآمدها و فرایندها و اموال و املاک شرکت نیز بعنوان موش آزمایشگاهی در این

فعالیتها مشارکت کامل ! داشتند .

تجربیات این دو آزمایش ، مدیران دانشمند دوران اخیر را برآن داشت که آزمایش دیگری را آغاز

کنند و آن تجزیه شرکت مخابرات به دو قسمت نامتساوی ! مخابرات همراه اول (که بعلت ثروت

برادر بزرگ حساب شد با احترام و شوکت ، با وجود اینکه در مخابرات بعدا متولد شده بود)و

مخابرات ثابت(برادر کوچکتر و فقیر و عیالوار و بی احترام و هزینه و….)

اکنون شرکت مخابرات ایران دو رو دارد ، همه خوبیها و درآمدها و نیکیها برای همراهان اول مدیران

هستند و همه بدیها و هزینه ها و زشتیها متعلق ماندگان و دورافتادگان و همراهان دست چندم از

مدیران شده است .

ضمنا این عمل باعث این شد که پیروزی قوی مدیران با وجود همراه اول مجزا اثبات! و شکست و

تقصیر پرسنل (با متاسفانه! حیات) مخابرات ثابت ، مشخص گردد ثابت شد این غده سرطانی از

دامن پاک مدیران جداست .

فقط مانده است آزمایش آخر ، که به آزمایش مرگ معروف است ، در این آزمایش که مدیری

توانمند! و جراح آنرا انجام خواهد داد ، مخابرات ثابت سربریده می شود ، تا در جشن پیروزی و

موفقیت مخابرات ، هیچ لکه ننگی باقی نمانده باشد .

برای جراحان و آزمایشگران دعایی ندارم و برای موشهای آزمایشگاهی زجر کمتری را آرزومندم