مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

شما نوشته اید- در زمان آموزش هزینه های اضافه وتبعیض آمیز از نیروهای شرکتی می گیرند.

مخابرات ما- در حال ورق زدن نوشته های حاضران در گروه های اجتماعی مخابرات ما بودم که مطلبی توجه مرا بخود جلب کرد.قطعا برای شما هم جالب خواهد بود:

باسلام بنده در شرکت مخابرات جز نفرات شرکتی خدمات اول هستم .توفیق اجباری یافتیم تا جهت آموزش به مرکز استان اعزام شوم با همکار رسمی . جالب اینجاست که شرکت مخابرات استان از بنده جهت ماندن در خوابگاه اداره هزینه خواستند و پول غذا برای همکار رسمی ۷۰۰۰ برای بنده ۹۰۰۰ تومان حساب شد از همکار رسمی هزینه نخواستند ولی از بنده هزینه خواستند.حالا سوال بنده از مدیران عامل شرکت مخابرات این است که بنده آموزش دیدم ولی این آموزش جز در شرکت مخابرات هیچ جای زندگی به درد من نمی خورد اگر یاد بگیرم به نفع شرکت است .چرا من برای یاد گرفتن باید هزینه از جیبم بگذارم .چرا باید به شرکت مخابرات هزینه خوابگاه بدم چرا پول غذا بدهم.

توجه مدیران شرکت مخابرات ایران را به چند نکته جلب می کیم:

1- چنانچه هزینه ای به کلاس آموزشی تعلق می گیرد تمامی آن باید توسط شرکت خدمات اول پرداخت گردد.از آنجا که شرکت مخابرات بابت برگزاری این کلاس ها هزینه ای از خدمات اول و شسکام دریافت نمی کند, باید تمامی آموزش بی هزینه باشد.

2-در هزینه های جانبی مانند غذا  – که پول آن را  از کارکنان دریافت می کنند- به این دلیل تخفیف می دهند که ارائه دهنده این خدمت از جایگاه و امکانات مخابرات استفاده می کند.بنابراین هیج تفاوتی بین استفاده کنندگان وجود ندارد! هر کسی که اجازه پیدا می کند از امکانات غذا خوری استفاده کند باید تخفیف بگیرد.طبیعی است غیر مخابراتی در غذاخوری حاضر نمی شود.

3- برخی تبعیض ها آزار دهنده است.پرداخت مبلغ 2000 تومان ممکن است آسیبی به پرداخت کننده وارد نکند اما قطعا از این تبعیض بشدت آزار خواهد دید.این مبلغ, ارزش این هزینه -آزار بخاطر تبعیض- را ندارد!

4-هنوز مخابرات تا خصوصی شدن واقعی فاصله زیادی دارد.این تفکرات حتی دولتی هم نیست! ماقبل دولتی است.

 

امیدواریم دیگر شاهد این تبعیض های آزار دهنده نباشیم.

 

982760cookie-checkشما نوشته اید- در زمان آموزش هزینه های اضافه وتبعیض آمیز از نیروهای شرکتی می گیرند.

Please rate this

0 1 2 3 4 5
27 نظرات
  1. بدشانس می گوید

    در انتخاب همکاران برای شرکت در دوره های اموزش استان اذربایجان غربی هم همیشه خدا تبعیض هست .عده ای هستن که در تمام دوره ها شرکت میکنن با ماشین خود اداره هم میرن و میان
    ولی یه عده دیگه اگه شانس بیارن اسمشون تو اموزش نوشته میشه
    از بس اون یه عده اولی پر رو بار اومدن که اصلا تو خیالشون نمیگنجه که دوره ای برگزار بشه و ایشون شرکت نکنه ?????
    سردبیر جان مشکل و درد و تفاوت و تبعیض خیلی زیاده
    کاش اصلا ازش بحث نکنی تا یادمون نیفته چه بعضی رؤسا چه ظلمهایی بهمون کردن.

  2. ناشناس می گوید

    با سلام.اصلا چرا دو همکار که در یک جا و یک کار انجام می دهند باید از نظر دریافتی ،آموزش، اماکن رفاهی ،پاداش جبران خدمت و غیره و غیره باهم فرق داشته باشند. این تفاوت را فقط در مخابرات می بینم.

  3. بی اسم می گوید

    سلام سردبیر مهربانم ، دوست خوب و نازنین

    شنیدم که بیمار و تبدار بودی
    اولا از خدا می خواهم که تنت سالم و جانت بی بلا باشد
    بیماری و ویروس و گرفتاری از جنابعالی دور گردد
    حافظ قراردادی ۷۰۰ سال پیش به دوستانش ، که یک دوست شمایید
    چنین سرود:

    تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
    وجود نازکت آزرده گزند مباد

    سلامت همه آفاق در سلامت توست
    به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

    جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
    که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

    در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
    رهش به سرو سهی قامت بلند مباد

    در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
    مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد

    هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
    بر آتش تو به جز جان او سپند مباد

    شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
    که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
    انشاالله
    و اما خطاب شعر با آنانست که بیشترین مناسب و القاب و وابستگی و بستگی به بزرگان دین را دارند ولی در عمل گذشتگان در همین مسند دلهای بسیار را بدرد آورده اند و زندگیها فراوان را پریشان کرده اند، اکنون مسئولیت بر دوششان و در همان جایگاهند ، یا بر ظلم گذشته صحه میگذارند و یا با عمل به حرف جدبزرگوارشان حضرت عشق (ص) و مولای جان (ع) دنیا و آخرتشان را با عطر کلمات خدای کریم بهشت می کنند.
    من یک قراردادی هستم که سالهاست حقم پایمال شده ، جان و تن از دست داده ام ، فریادم در گلو داغ خورده ، من همان شیرم که حرفم را باز ، بازگو نکردی ،من آنم که دو روز در تلخکام سرما ایستادم تا جناب مدیرعامل محترم شرکت این سید بزرگوارش را ببینم ، همراهانش راضی نبودند ،دست راستم را بالا بردم و با سر اشاره کرد بیا ، رفتم و در دو دقیقه هر چه گفتم گفت سه شنبه! و این سه شنبه هنوز نیامده است و من منتظرم منتظر آن سه شنبه سید یا منتظر آن جمعه جد بزرگوارش! ،احمد آوازه ام و دوستان ، اسم مهم نیست رسم مهم است، اجاقم ، اجاق قراردادی ، سعدیم ، سعدی قراردادی ، حافظم ، حافظ قراردادی ، من حاصل همه این دوستانم ،همه ام و هیچکس نیستم!
    من بریده از جانم

    من همانم که چند شب پیش دست بریدم از شما، اما دل نبریدم ، چون شجاعتتان و استقامتتان و نیت خیرتان جاری است
    من ز تبعیض و ستم سخت دلم چرکین است
    چه کسی گفت مرا اصل مشیت اینست

    که نوشته است به اوراق مرا دفتر عمر
    روزگار سیه و عاقبتت غمگین است

    از خدا و حضرت ابوالفضل و امام کریمان (ع) درخواست دارم ، برای همه دوستان و خودم

    در شهری هستی که از نور شهش
    کل دنیا و ایران مشعشع است

    در پناه حق باشید

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      سلام
      من تو را برای خودت می خواهم!
      نه تو را برای خودم!
      من همه اعضای سایت را برای خودشان دوست داریم
      همانطوری که هستند.همانطوری که بوده اند با همه خطاها و اشتباهاتشان با همه رفتارهای خوب و بدشان
      من اگر غیر از این بیندیشم باید سراغ ملائک بروم که آنها سراغ ما نمی آیند!
      من به دیگران نمره ای مستقل از خواسته خودم می دهم!
      من به رابطه دیگران با مسئولان امروز ریالی ارزش نمی دهم.خودم در پی ارتباطی جدیدم.
      هرگز …
      بگذریم!
      سلامت باشید.شما آزرده اید و من یک سردبیر با یک رسانه!
      گاهی گم می کنید که من یک سردبیرم با قدرتی محدود!
      نه من معیار عدالتم نه مجری آن!
      من فقط تلاش میکنم اطرافیانم مشکلات کمتری داشته باشند و راحت تر زندگی کنند.
      من تلاشم را برای کسانی می کنم که در ته یک روستا یا شهر کوچک بریده از تمامی ارتباط هستند شما که دیگر خودتان یک سلام راه دارید!
      برخی مسائل از محدوده یک نفر و یک چیز و یک خواسته فراتر می رود!
      این چیزی است که باید به آن فکر کنید.
      شما با هر نامی با هر کلامی با هر تلورانسی کامنت بگذارید دقیقا میدانم چه کسی نوشته
      نه برای شما, بلکه برای هر نویسنده ای!
      اگر چنین نباشد که من سردبیر نیستم!

      1. دبیر سر می گوید

        سلام

        نزدیکی در فاصله نیست
        در اندیشه است

        در فاصله یک سلام !
        او خود را میزبان اندیشه ها میداند
        و برتر از آنکه افتخار مهمان شدن را به ما بدهد!

        و تو اکنون مهمان اندیشه منی
        فرق نمیکند فاصله چقدر است
        به اندازه یک سلام! یا تا آمستردام!
        یک کوچه یا صد شهر

        گرچه از فاصله ی ماه به من دورتری
        ولی انگار همین جا و همین دور و بری

        ماه میتابد و انگار تویی میخندی
        باد می آید و انگار تویی میگذری

        1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

          اینا رو همینجوری برای دل خودت نوشتی؟

          1. قراردادی پیر بی قرار می گوید

            برای دلم برای او برای شما است
            اما برای او از شهریار سخن شعری میگذارم شاید خواند

            آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

            بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

            نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

            سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

            عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

            من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

            نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

            دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

            وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

            این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

            شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود

            ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

            ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

            اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

            آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

            در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

            شهریار

      2. حافظ قراردادی می گوید

        کاش آزرده بودم که دل مرده ام
        فریب بزرگان و یاران ، خورده ام

        دریغا مرگ هم ناز می کند
        وگرنه دیر وقتیست که مرده ام
        ح قراردادی
        اما حافظ به شما گفت :

        گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
        گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند

        گفتم خراج مصر طلب می‌کند لبت
        گفتا در این معامله کمتر زیان کنند

        گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه
        گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند

        گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
        گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند

        گفتم هوای میکده غم می‌برد ز دل
        گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند

        گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
        گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند

        گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود
        گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند

        گفتم که خواجه کی به سر حجله می‌رود
        گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند

        گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
        گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند

  4. اسم مهم نیست،رسم مهم است می گوید

    سلام همکار محترم ما

    لطفا به مفاهیم و سبک نوشتار دقت کنید
    این نوشته ، طنز تلخ است
    بزبان طنز و از زبان تبعیض روا کنندگان سخن شده است
    از آنانکه بر آنان تبعیض شده دفاع شده است و بر آنانکه تبعیض میکنند، تاخته
    از ما هیچ وقت سبک سری به مظلوم در فکر هم نگذشته
    همکار محترم ، بزرگان گفته اند ، دفاع از مظلوم حتی آن سر دنیا
    اینجا که این سر دنیا! و بغل گوشمان است
    یا حق

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      دوست خوبمان
      عزیزم
      لطفا نام مستعار را ک.تاه و متناسب انتخاب کنید.
      کامنتهای بعدی شما انشا الله با نام متناسب تایید خواهد شد. باشه؟!

  5. رسا گو می گوید

    سلام هیچ کدام از پرسنل رسمی وقراردادی وشرکتی نمی تواند مدعی باشد کارها برروی دوش انان میباشد پس بهتر است هرکس ادعایی داردفقط درمورد خودش صحبت کندوقیاسی نداشته باشد .چه بسا خیلی از ادعاها در عمل پوچ میباشد.

    1. اسم مهم نیست،رسم مهم است می گوید

      ببوسم لب و دهان حقیقت گویت را ، رسا
      لیک نخواهند آورد طاقت حقیقت را ، بپا !

  6. شرکتی خراسان شمالی می گوید

    سردبیر عزیز
    تبعیض ها فقط تو این مورد نیست
    در اکثر موارد همین تبعیض ها هست
    تازه یاد این افتادن که تبعیض هم هست
    خدا رو شکر ، قدیمی ها گفتن ، ” هر موقع ماهی رو از آب بگیری تازه ”
    بازم خدا رو شکر که همین رو فهمیدن که شاید خیری باشه توش

    تبعیض ها : 1 آموزش ، ماموریت ، اسکان ، اماکن رفاهی ، حقوق ، امکانات ، و …
    سردبیر عزیز یه سوال رو خدایی جواب بدید :
    به قول همکار عزیز که چند تا پست قبلی پیغام گذاشتن ، خدایی این مطالب رو اصلا مدیران مخابرات میبینند ؟

  7. ناظر حق بین می گوید

    سلام
    آقای سردبیر ! راستش را بخواهی من حسودی ام شد. شما به این خوبی از موضوع آموزش همکاران بخش پیمانکاری دفاع می کنید ولی از اینکه آموزش ۱۲۰ مدیر مخابرات را پا در هوا گذاشته اند و بی حرمتی به این مدیران مخابراتی را به حدی رسانده اند که بجز اینکه آبروی این افراد را جلوی اساتید دانشگاه و کارکنان برده اند همچنین این همکاران در مقابل خانواده هایشان نیز سبک شده اند.
    لازم است مطلبی در خصوص دفاع از این عزیزان در سایت منتشر کنید و به دفاع از ایشان بپردازید.

  8. شرکتی آذربایجان غربی می گوید

    با سلام
    با این همکار که عنوان کردند همدردم
    کلاسهای آموزشی یکی از تبعیض های رایج در مخابراته که تازه گی نداره
    وقتی یه کلاس آموزشی اعلام میکنند همه جور تفاوت قایل میشند
    مثلا همکاری که قبلا این دوره رو گذرانده چه لزومی داره دوباره شرکت کنه و اجازه بده همکاری مثل من بره و استفاده کنه
    در مورد غذا و سایر موارد هم همینطور
    امیدوار فرآیند آموزش و نحوه آموزش با زیر ساخت مناسب مخابرات اصلاح بشه

  9. کارشناس از گلستان می گوید

    همین امروز اسامی کارکنانی که میخواستند برایش آموزشی رو که دیده بودند رو صادر کنند اسامی ما رو ارسال نکردند با وجودی که ساعتها با جیب خودمون به مراکز استان رفته بودیم صادر نکردن بدلیل اینکه خدمات اولی هستیم و hr نداریم

  10. سید وراج می گوید

    تورو خدا یه بازرس مالی بفرستید همدان .
    چه وضعی درست شده .
    مدیر عامل قبلی قبل رفتنش یک پاداشی رو برای همه کارمندان دستور داد و رفت . حالا یه وضعی درست کرده اند آقایون.یکی 300 تومان گرفته یکی 950 تومان یکی اصلا نگرفته یکی 500 تومان . دلبخواه شده همه چیز . اضافه کارها بی برنامه و همه حقه بازی شده . الکی اضافه کار درست میکنند برای خودشان و مخابرات مثل جنازه افتاده و هر کسی یک چیزی میکنه و میبره .
    یکی بعد 3 سال کارشناس مسئول میشه و یکی با 28 سال سابقه کارشناسه .
    تورو خدا یک بازرسی بفرستید و مراقب سرمایه خودتان باشید . از ما که گذشت

  11. ناشناس می گوید

    با سلام ایا این انتقادات که مینویسیم اصلا اقای صدری میبینه خود این مدیران میدونن بیشترین کار مخابرات به دوش نیروهای شرکتی
    هست موقع کار که میشه میگن همه نیروهای مخابرات چه رسمی چه بقیه همه در یک راستا باید حرکت کنیم و باعث پیشبرد مخابرات ولی موقع پاداش و پول که میشه همین مدیران میگن فقط رسمی و قراردادی اون موقع ما خدمات اولیها میشیم بیگانه چرا ما شرکتیها نباید اضافه کاری و پاداش نداشته باشیم میدونم این انتقادها به جایی نمیرسه ولی حداقل تسکین کمی از الام ما میشه بعدا مدیران نگن ما نمیدونستیم

  12. اسم مهم نیست می گوید

    ۳- برخی تبعیض ها آزار دهنده است .

    کدام تبعیض ، بروید خدا را شکر کنید
    از اکسیژن مجانی استفاده می کنید ، همینطور آفتاب ، باران ، باد !!!!
    در خیابانها مجانی می گردید !!!!
    کف پیاده روها را می سایید و از شما خسارتی نمی گیریم !!!!
    در کشور ما ! زندگی می کنید و هزینه آنرا با تخفیف ویژه ! می دهید
    کمی مالیات !!! کمی کار !!!!
    می خواهید تبعیض را نشانتان دهیم !

    کدام تبعیض ! پر روها !

    1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

      حیف که باهاتون شوخی ندارم وگرنه یه چیز ی می گفتم بهتون!!!

      1. احمد آوازه و دوستان می گوید

        آنانکه حرف حق روانه زباله دان کنند !
        گر از خدا نترسند! پس چرا آن کنند

        فکر کردم این رسانه جای عدالت است
        اما دریغ ،اینجا گهی ! حق را قربان کنند !

        کاش وقت شوخی بود و خنده و وفا
        ای جان برادر دانی تو که زندان کنند !

        دانی که حال و روز ماست زیر زنجیر ظلم
        گر با تیغ و شمشیر نه ، با لب و دندان کنند

        از روی ماهت خجل گشتم و ناامید
        از خدا خواهم که تو را مایه جان کنند

      2. سعدی قراردادی می گوید

        ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

        دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

        گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من

        از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

        ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب

        در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

        نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب

        نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

        از دشمنان برند شکایت به دوستان

        چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

        ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس

        آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

        سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند

        چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

        سعدی

        1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

          هاه! ….
          سه بار خوندم ولی قبول کن سخته بفهمم منظورت کیه!

      3. دوست بر آستان می گوید

        ای صاحب حسن در وفا کوش

        کاین حسن وفا نکرد با کس

        آخر به زکات تندرستی

        فریاد دل شکستگان رس

        من بعد مکن چنان کز این پیش

        ورنه به خدا که من از این پس

        بنشینم و صبر پیش گیرم

        دنبالهٔ کار خویش گیرم
        ***
        خوبیت مسلمست و ما را

        صبر از تو نمی‌شود مسلم

        تو عهد وفای خود شکستی

        وز جانب ما هنوز محکم

        مگذار که خستگان بمیرند

        دور از تو به انتظار مرهم

        بی‌ما تو به سر بری همه عمر

        من بی‌تو گمان مبر که یکدم

        سعدی

        1. سردبیر - مخابرات ما می گوید

          قربون اون شکل نازنینت
          خطاب این شعر زیبات با کی بوده عزیز؟!
          بگو تا برم گوشش رو همچین بکشم که دیگه عهد نشکند!

          1. دوست بر آستان می گوید

            فریاد همه به آسمان است
            گویی که کجا فغان است!

            آنانکه ستم کنند بر خلق
            دستان ستم بدور هر حلق

            عهدی که ببسته اند خود
            ۹ سال شکسته اند خود

            هنگام خرید صالح و عاقد
            اینک شده اند گربه عابد

            گر می توانی گوششان پیچ
            ورنه که عزیز وای هیج ،هیچ

    2. همکارشما می گوید

      سلام همکار محترم شما بهتره دیگه نظر ندی مرهم که نیستی چرا زخم زبان میزنی من همکار رسمی شما هستم ولی اصلا حرفتون قشنگ و خداپسندانه نبود وقتی اموزش میزارند اگه ازاول بگن شرایط فرق میکنه مگه بیکارند برن اموزش ببنند

نظرات بسته شده است.