مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

یک درس از زندگی کپی سازها !

نویسنده: نادری80

مخابرات ما- می خواهم یک حرف بزرگ بزنم! بسیار بزرگ! میخواهم آن را بخاطر بسپارید!

آدم ها معمولا از خودشان یک کپی می سازند . آن را به دیگری منتقل می کنندتا از این پس آن کپی مثل خودشان -درست مثل خودشان- عمل کند!

معمولا ما این کپی ساز هستیم , و آدم های تاثیرگذار کسانی هستند که ما یک کپی از خودمان روی آنها رها می کنیم!

دو مثال می زنم:

یکی اعتقاد دارد تجمع و ضربه نهایی تنها راه نجات است.هیچ راه دیگری وجود ندارد!

یک کپی از خودش می سازد , می اندازد روی مسئولان تشکل های کارگری! یا روی … سایت مخابرات ما! … یا روی … کانونهای بازنشستگی!

نتیجه: هر کسی خلاف این بگوید خودفروخته است!خودش را فروخته ….

 

یکی مثل من از خودش و از  جیب خالی اش یک کپی می گیرد و روی تمام همکارانش می گذارد!

حالا کسی جرات دارد بگوید ………. جرات ندارم بگویم! می ترسم جمله زیر را برایم بنویسند!

نتیجه: آن یکی می گوید :جیبش پر است! گفتم که خودش را فروخته!

 

فقط آدم های بزرگ هسنند که از این کپی سازی و از این کپی سازها وحشتی ندارند.همیشه و در همه حال حرف خودشان را می زنند!

 

اینها -کپی گیرها-  آدمهای بزرگی هستند اما پیوسته افکار عمومی و عوام بجای پیله کردن به مشکل و مشکل سازها, به این افراد پیله میکنند! چرا که دم دست ما هستند! آنقدر جرات نداریم از ریشه ها انتقاد خشنی بکنیم اما از این افراد می توانیم!

.

بدون تعارف من خودم هم جزو همین کپی سازها هستم! ترسو نیستم اما برخی اوقات انتقاد از ریشه ها هزینه اش بیشتر است! از همین آدمهای شجاع  و پر دل اطرافمان حمله کنیم که عقده هایمان هم خالی شود, ضمن اینکه به خطر نیفتیم.

.

روزی به یکی از این افراد شجاع -که دیگران کپی خودشان را روی آن میگذارند-  گفتم مرا نصیحتی کن!  او نگاهی در من کرد که … یعنی …. تو برو به کپی سازیت برس … اصرار کردم ! با تامل گفت:

همه چیز را صفر و یک نبینید! فقط این …. فقط آن! حتما … اینکه من میگویم! …. قطعا اینجا که من ایستاده ام!

هرگز همه چیز را برد و باخت کامل ندانید!

گاهی باید به سود اندکی راضی بود تا زیان بزرگتری را از سر بگذرانیم! زیان بزرگ بدلیل سوء تدبیر در انتخاب روش بوجود آمده است نه بدلیل نامردی دیگران! خودت مرد این میدان نبوده ای!

سیاست, میدان برد-باخت نیست! در پایان بازی سیاست, امتیازات را  محاسبه می کنند نه کشته را! اما تو فقط کشته انباشته ای!

بدتر از همه اینکه, خیل عظیمی از مردمان ساده دل را با خود به آنجا می کشانید که پرتگاه است!

برای من دشوار بود که به حرفهایش حتی فکر کنم! ساده تر این بود که با خودم بگویم: این نیز فقط قیافه است …. اما نتوانستم! … چیزی در درونم می گفت … او راست می گوید!

 

940680cookie-checkیک درس از زندگی کپی سازها !

نظرات بسته شده است.