مخابرات ما
خبرگزاری مخابرات ما

طنز زبون دراز- آخرش این قسط های بانکی رو بدیم یا ندیم!

مخابرات ما (زبون دراز) – به جان ویروس های کرونای مقدس قسمتون میدم تکلیف ما را روشن کنید! بالاخره ما این قسط های بانکی رو باید بدیم یا ندیم!

گفته بودن پول گاز و برق رو ندین! …. ندادیم …. اومدن قطع کردن!

گفته بودن قسط های بانکی رو ندین ……. ندادیم …. این پیام اومد!

 

حالا چه کنیم ما؟

بانک های جیگر … !  طلا….. ! تکلیف ما را روشن کنین دیگه! توی این کوچه تاریک چه کنیم ما؟!

 

1169990cookie-checkطنز زبون دراز- آخرش این قسط های بانکی رو بدیم یا ندیم!

Please rate this

0 1 2 3 4 5
4 نظرات
  1. حبیب الشعراء می گوید

    ی که مرد رزم و میدانی، خدا را شکر کن

    از چه رو این‌گونه حیرانی؟ خدا را شکر کن

    در همه احوال می‌باید خدا را شکر گفت

    گر عزیزی یا به زندانی خدا را شکر کن

    چرخ گردون را اگر پنچر نموده ابلهی

    سعی کن آن را بچرخانی، خدا را شکر کن

    می‌دهد دولت تو را یارانه‌ای، ای ناقلا

    بیست و دوم شاد و خندانی، خدا را شکر کن

    کی به تو گفته گدا و گُشنه‌ای، ای هموطن؟

    حالیا مثل سلیمانی، خدا را شکر کن

    بادِ مشکل‌ها تو را گاهی نوازش می‌کند

    از چه رو این‌گونه لرزانی؟ خدا را شکر کن

    از جهاز و خرج دانشگاه گردیدی پکر؟

    یا ز خرج خانه داغانی؟ خدا را شکر کن

    یک سبد کالا تو را دادند، شُکری بایدت

    پس چرا در حال ِ کفرانی؟ خدا را شکر کن

    می‌دهد دولت تو را مرغ و برنج و روغنی

    بهتر از هر خان ِ دورانی، خدا را شکر کن

    روغن و قند اضافی را کند دولت مهار

    از چه رو در حال درمانی؟ خدا را شکر کن

    یاد بلژیک و هلند و انگلیس هرگز مکن

    بهتر از افغان و سودانی، خدا را شکر کن

    دزدکی دزدیده قدری درهم و دینار را

    گر کنی گریه، پشیمانی، خدا را شکر کن

    یا که آقای الف هر شب خورد نان ِ کباب

    خوابت آید مرغ بریانی خدا را شکر کن

    او به صد میلیون خریده یک کت و شلوار را

    جای آن دارای تنبانی خدا را شکر کن

    می‌نشیند پشت بنز و یا که ماشینی خفن

    در عوض دارای پیکانی، خدا را شکر کن

    یا اگر ده صیغه دارد، مدرک و مُهری مخواه

    جای مُهرش روی پیشانی، خدا را شکر کن

    یا اگر شهرام و بابک کرده ما را آس و پاس

    پُک بزن بر دود قلیانی، خدا را شکر کن

    نیمه‌ی خالی لیوان را مکن هرگز نگاه

    یا چو من بی چای و لیوانی؟ خدا را شکر کن

    تار و تنبک با شرابِ ناب سهم ِ کافران

    در عوض دارای ایمانی، خدا را شکر کن

    گر تنت از آب روی و اشکِ چشمانت تر است

    فرض کن در داخل وانی! خدا را شکر کن

    هر چه را دیدی فقط «به به» کُن و «چه چه» بزن

    ور نه گویندت که نادانی، خدا را شکر کن

    دامنت پاک از ریا و رشوه و مال ِ حرام

    غم مخور، در جمع خوبانی خدا را شکر کن

    واعظی گفتا که دنیا را نباشد اعتبار

    اندر این دنیا تو مهمانی خدا را شکر کن

    ای سلیمان شکوه کمتر کن، مگو از غصه‌ها

    یا تو هم در خطّ ِ شیطانی؟ خدا را شکر کن

    گر در این دنیا زنی داری که هی نق می‌زند

    آن سرا دارای حورانی، خدا را شکر کن

  2. حبیب الشعراء می گوید

    گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم؟
    شکوه از بخت بد اختر بکنم یا نکنم؟
    توی استخر محبت بپرم یا نپرم؟
    می‌خوای بپر، می‌خوای نپر
    دو سته تا پشتک و وارو بزنم، یا نزنم؟
    می‌خوای بزن، می‌خوای نزن
    لاستیک عشقتو پنچر بکنم یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    فوت قایم تو سماور بکنم، یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    در گاراژ دلو وا بکنم، ‌یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    ماشین عشقمو توش جا بکنم، یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    اطلاعات و مصور بخرم، یا نخرم؟
    می‌خوای بخر،می‌خوای نخر
    نوشین: بابا ! چایی از بهر شما دَم بکنم، یا نکنم؟
    مردم: می خوای بکن ، می خوای نکن
    گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    شکوه از بخت بد اختر بکنم یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    ترک دلداده و دلبر بکنم، یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    گریه‌ها در غم او سر بکنم، یا نکنم؟
    می‌خوای بکن، می‌خوای نکن
    آه و فریاد به افلاک بکشم، یا نکشم؟
    می‌خوای بکش، می‌خوای نکش
    دل دیوانه رو در خاک کشم، یا نکشم؟
    می‌خوای بکش، می‌خوای نکش
    سینه‌ دردکشم را بدرم یا ندرم؟
    می‌خوای بدر، می‌خوای ندر
    شکوه از او به خدایش ببرم یا نبرم؟
    می‌خوای ببر، می‌خوای نبر
    این که نشد راهنمایی ببم؟
    به حق ِ حق همینه
    این که نشد عقده‌گشایی ببم
    به حقِ حق همینه
    این که جواب دل دیوونه نیست.
    به حق حق همینه
    این که جواب دل درمونده نیست
    به حق حق همینه
    به حق ِ حق درد بی‌درمونیه
    به حق حق بددردیه
    به حق حق درد بی‌درمونیه

    استاد مرتضی احمدی
    برنامه صبح جمعه با شما
    🌷🌷🌷
    بانک های جیگر طلا
    تو کوچه تاریک ما

    قسطهای جگرسوزا
    بدهیم یا ندهیم !

    یه جا گفتن که بده !
    یه جا گفتن که نده !

    بدهیم یا ندهیم
    بکنیم یا نکنیم 😀

    می خوای بکن
    می خوای نکن

    سر دوراهی موندم
    اینارو من خوندم

    عزیزان مدیرا !
    مدیرای مسئولا !
    مسئولای ناقلا !
    امان از دست شما ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا
    حبیب الشعراء

  3. مریم بانو می گوید

    سر دبیر آخرش فهمیدم قسم سختتون چیه ؟
    جون کرونا ویروس قسمتون میدم بگید سنوات و حق مرخصی خدمات اول وی واریز می شه

  4. علی می گوید

    دیدید سر دبیر عزیز
    این همه حقوق و سنوات ما رو ندادن آخرش به جای قسط ما رو میبرن
    خدایا به دادمون باشید

نظرات بسته شده است.